loading...
روش های دوست یابی
مژگان فیلم بازدید : 723 سه شنبه 26 اردیبهشت 1396 نظرات (0)
قسمتهای 18 و 19 سریال جزر و مد

قسمتهای 18 و 19 سریال جزر و مد


قسمت18سریال جزرومد:
یامان ومیرا همچنان بوسه شون ادامه داره.ایلول ومرت وتوچه هم باتعجب دارند این صحنه ها رانگاه میکنند.بعد از اینکه دونوبت چرخش چرخ وفلک ادامه پیدا میکنه یامان ومیرا درمقابل بهت بقیه بچه ها میان وپایین وایلول به میرا میگه درست دیدم!!!!!الان شما الان داشتید همدیگر رامیبوسیدید...ومیرا که روابرها داره راه میره وکمی هم خجالت کشیده سرشو میندازه پایین وچیزی نمیگه.
بچه ها به خونه توچه میرسند.توچه از مرت تشکر میکنه ومیگه شب خوبی بود.مرت میگه اختیاردارید..وبااشاره سر به ایلول که توماشینه میگه درمقابل کاری که تو برام کردی این چیزی نیست.وتوچه که درواقع مرتو دوست داره بااینکه ناراحت میشه ولی. میگه خواهش میکنم ومیره خونه.
ایلول به میرا میگه من امشب پیش تو میمونم ...درواقع میخواد از رابطه یامان ومیرا حسابی سر دربیاره.بعد ازاینکه ایلول ومیرا به خونه میرسند.ایلول سریع میگه سریع...همه چیز رادرباره یامان بگو ...بگو کی فهمیدی عاشقش شدی میرامیگه از همون روز اول که دیدمش....ایلول وای...خدای من عشق درنگاه اول چه رمانتیکیامان همچنان داره به لحظات زیبای اون شب فکرمیکنه.وچشمهاش به اتاق میراخیره مونده...میراهم داره پنهانی از اتاقش یامان رانگاه میکنه .اخرشب به اندر پیامی از خواهرش دریافت میکنه مبنی براینکه بااون تماس بگیره اما وقتی اندرباگوشی صدف یعنی خواهرش تماس میگیره گوشی خاموشه.
صدف نیمه های شب میرسه خونه سلیم وبرای اینکه سلیم واندررا بیدارنکنه میره اتاق مهمان که حالا دیگه اتاق یامان شده ،یامانو اونجا میبینه که خوابه...
صبح روز بعد میرا سرحال از خواب بلند میشه ولباس ورزشیش راتنش میکنه وبه یامان زنگ میزنه ومیگه نظرت چیه صبحمون روبادویدن اغاز کنیم..... یامان هم باخوشحالی قبول میکنه ولی وقتی سرش رابرمیگردونه میبینه صدف خیلی خوشگل کنارش خوابیده وجا میخوره....این صحنه خیلی جالبه بیچاره یامان نزدیکه از تعجب سکته کنه .یامان باتعجب میگه تودیگه می هستی!!!!!!!صدف میپرسه اینو من باید بپرسم اینحا تاحالا اتاق من بوده .همین موقع میرا هم میرسه واز دیدن یامان باصدف که نیمه لخته شوکه میشهسرمیز صبحانه صدف به میراویامان معرفی میشه.مرت میگه خاله من اصلا کارهاش حساب وکتاب نداره.صدف میگه چون نیمه شب رسیدم رفتم به اتاقم ودیدم این اقای خوش تیپ اونجا خوابیده ومن هم از فرصت استفاده کردم...صدف وقتی این حرفها رامیشنوه متوجه نگاههای معنادار میرا میشه وبااشاره به میرا ویامان میگه شما دوتا باهم...مرت سریع میگه اره ورابطشونم خیلی نوپاست اولین بوسه شونو دیشب تجربه کردند...میرا ویامان بیچاره هم حسابی خجالت میکشند.
میرا میخواد بره که یامان گوشه عمارت گیرش میندازه ومیگه داستان راکه فهمیدی ....تقصیر من نبود....میرامیگه میدونم اشکالی نداره...یامان درحالیکه موهای میرا رانوازش میکنه میگه ازامروز ببعد تو دوست دختر منی...میرامیگه بذاریم زمان تعیین کنه یامان میگه باشه... میرامیگه تو دانشگاه میبینمت ومیره.
تو دانشگاه اورکون حسابی از اینکه میبینه یامان ومیراباهم هستند کلافه است تو یه فرصت میرا راتنها گیرمیاره ومیخواد باهاش صحبت کنه که یامان میبینه ومیگه از این ببعد از میرا فاصله بگیر.میراهم دستهای یامان راحلوی چشم اورکون میگیره ومیرهسلیم برای بررسی پرونده عاصم با ریحان میره خارج شهر.صدف واندر ویامان ومیرا ومرت هم میرن شب به یه بار.تان هم که همیشه هرجایی که میرا هست ،سروکلش پیدامیشه اینبارتو بارهم هست وبا صدف ودیگران اشنا میشه تومراسم کارایوکه که توبار انجام میشه یامان ومیراباهم میخونند.صدف سریع رد نگاههای تان رادنبال میکنه ومیفهمه که تان به میرا علاقه داره ولی تان زیر بار نمیره.اخرشب صدف باتان میمونه وبقیه به خونه برمیگردند کلا صدف خیلی بی بند باره وکلا هر جنس مذکری راکه میبینه سریع میره بغلش واین راهم بگم که اندریکبار صدفو قبلا درحالیکه داشته بافاروک تیک میزده دیده بوده.صبح بالاخره صدف برمیگرده وبه اندر که نگرانش بوده میگه،تو نگران سلیم باش که الان با معلوم نیست با ریحان خانم درچه حالیه.وبیچاره اندرهم هرجا رانگاه میکنه تو تصوراتش سلیم وریحان رادرحال خوشگذرونی میبینه ویکسره به سلیم زنگ میزنه.بعد از شراکت عاصم بافاروک. همه سرمایه گذارها دارند میان سمت فاروک وحتی امید پدرهاله که قبلا براتون گفته بودم چطور با فاروک درگیر شده بود وجلو همه بهش گفته بود دزد هم برای معذرت خواهی پیش فاروک میاد.اورکون که حسابی از برخورد میراباهاش ناراحته به حسن زنگ میزنه ومیگه تو برام یه نقطه ضعف از یامان بیار ومن هن پول خوبی بهت میدم .حسن هم نامه ای برای اورکون میاره ومیگه اینو به یامان برسون زندگیشو زیر ورو میکنه.
شب استایل ومد فرامیرسه .درواقع جشن خیریه ای هست که سوده هرساله برگزار میکنه.همون شب پستچی برای یامان نامه میاره ویامان وقتی نامه رامیخونه میبینه از طرف باباشه.نامه مربوط میشه به سال2011 وروز تولد یامان وباباش گفته تو نامه که هنوز زنده است وبرای حفظ جان خودش وخانوادش. از یامان فاصله گرفته این همون نامه ای که حسن به اورکون داده .یامان حسابی بهم میریزه وباسلیم میره پیش مادرش ولی نوین چیزی بروز نمیده ومیگه حتما کسی خواسته اذیتت کنه.
توفلاش بک نشون میده که نوین برای حفظ جان کنان که گروگان گرفته شده بوده چند سال پیش توران یعنی بابای یامانو لوداده بوده واونو جلوی چشم نوین کشتن البته تصویر چهره توران رانشون نمیده والبته توران درتاریکی بوده موقع شلیک گلوله وهمین باعث شک نوین میشه که شاید اون توران نبوده که اون شب کشته شدهاورکون وقتی میرا راتنها توجشن مد میبینه بهش میگه به من فرصت دوباره بده اما میرامیگه من وقتی از امریکا برگشتم میخواستم بهت بگم که از ازدواج باتو منصرف شدم اما توخودت زودتر نقابت رابرداشتی.تان که طبق معمول پیش میراست مداخله میکنه ومیگه کاری بامیرا نداشته باش.اینو هم بگم ایلول بالاخره دلش به رحم میاد وبالباسی کاملا مشابه مرت با اون تو جشن مد شرکت میکنه.سلیم به یامان قول میده به اون کمک کنه تا باباشو پیداکنه.وبایامان. میان به جشن .توجشن اورکون ومیرابعنوان زوج جوان مراسم انتخاب میشن ویهو اورکون میرا رامیبوسه واین باعث عصبانیت یامان میشه ویامان به اورکون حمله میکنه وجشن رابه هم میریزه.
فردای روز جشن سوده به یامان میگه مطمین باش اورکون ومیرا دوباره باهم خوب میشند واز میرافاصله بگیر.
میراکه از اتفاقات شب جشن ناراحته،پیشنهاد تان راکه میگه بامن بیا خونه قبول میکنه ومیره خونه تان.تان هم کلی از این فرصت استفاده میکنه وبامیرا حرف میزنه ومیگه دختری رادوست داره که الان تو بیمارستانه وچند سال پیش بهش تجاوز شده .ومیراهم حسابی باهاش همدردی میکنهشب وقتی میرا به خونه برمیگرده با یامان روبرومیشه ویامان ازش معذرت خواهی میکنه ومیگه قول میدم از این ببعد رفتار خودمو کنترل کنم وبا میرااشتی میکنه.
هاله که میبینه اورکون همش دنبال میراست عکس اورکون راوقتی. باحسن قرار داشته برای یامان میفرسته ویامان شبانه به خونه حسن ونوین میره. تا بفهمه چه ارتباطی بین حسن واورکون هست.از اونطرف میرا به باباش که نیمه های شب از خونه خارج شده مشکوک میشه وباباشو تعقیب میکنه وفاروک وصدف رادرحال بوسه میبینه .اول میخواد بره پیش یامان ولی وقتی میفهمه یامان نیست میره خونه تان واین زمانی هست که تان داره اثار خون رااز لباسها وبدنش پاک میکنه.دراین قسمتها مدام اخباری نشون داده میشه که قاتل زنجیره ای داره خانمهای جوان رابه کام مرگ فرو میبره وپلیس سخت به دنبالشه .درهمچین اوضاعی میرا نیمه های شب زنگ خونه تان رامیزنه وبه اوپناه میبره و...

قسمت19 سریال جزرومد:
تان در را بازمیکنه واز دیدن میرا اون وقت شب درخونه اش حسابی جا میخوره.یامان میره به خونه مادرش ویکراست میره سراغ حسن که خوابه،اونو بیدارمیکنه ومیگه تو داری چه غلطی میکنی هان....دزدی هم کارتوبوده اره... بااون اورکون بیشرف همدست شدی اره.....نوین سعی داره یامان را ارام کنه .حسن میگه چی میگی تو ....یامان موبایلشو درمیاره وعکس اورکون وحسن رابه حسن نشون میده ومیگه راستشو بگو با اورکون چکارداشتی!حسن که حسابی ترسیده میگه بابا سوییچ ماشین میرا رابردم بهش بدم یادته که ماشین میرا اینجا مونده بود.نوین میگه دروغگو ماشین راکه باهم بردیم....حسن باترس میگه خوب همون روز بود دیگه اصلا نزار بگم که راجع به باباش چه دروغهایی گفتی ها!یامان باتعجب به مادرش میگه این مرتیکه چی میگه?چه دروغی مامان....
تان که هنوز از دیدن میرا شوکه هست میگه چی شده....میرا درحالیکه گریه میکنه میگه میخوام یه مدت پیدام نکننن میتونم اینجا بمونم.تان میگه البته....بیا....بیا....تعریف کن چی شده ومیرا رابه داخل خونه میبرهنوین درحالیکه اشک میریزه میگه بابات مرده باباتو جلو چشمهام کشتند یامان میپرسه چطور!نوین ادامه میده وقتی بابات پولهای نادرترنج رادزدید وفرارکرد نادرکه میدونست من از جای بابات خبردارم کنان راگرفت ومنو تهدید کرد من هم بخاطر حفظ جان برادرت جای بابات را لو دادم.....میرا همه چیز رابرای تان تعریف میکنه ومیگه تازه داشت رابطه پدرومادرم خوب میشد که بابام همچین کاری کرد واقعا نمیدونم چطور تونست باما همچین کاری بکنه تان میگه بچه ها به پدرشون به چشم قهرمان نگاه میکننن ولی اونها هم انسانن میرا....وبعد میرا رادراغوش میگیره.
سوده که حسابی نگران میراست به ایلول زنگ میزنه ومیگه خبری از میرا نداری که ایلول میگه نه از جشن مد به بعد ندیدمش حتی به اورکون هم زنگ زدم ولی اوهم خبری نداشت.
صدف بعد از اینکه اوضاع راحسابی بهم ریخته از اندر وسلیم شبانه خداحافظی میکنه تا بره پیش باباش.اندر میگه بازهم مثل همیشه زلزله رابه راه انداختی برو... تا باز هم اوارش روی سرمن خراب بشهصدف میره ومرت که برای بدرقه اش رفته دم در اورکون رامیبینه که داره میرهرخونه میرا.اورکون به سوده وفاروک میگه برای چی میرا رفته وسوده میگه بخاطر یه سوتفاهم....مرت همش به یامان زنگ میزنه ولی یامان جوابشو نمیده وسلیم میگه حتما یامان بامیراست. یامان حسابی بهم ریخته ومیخواد بره که نوین میگه بخدا منو تهدیدکردن یامان....یامان میگه معلوم نیست چه دروغهای دیگه ای هم به من گفتی ومیره.
بعد رفتن یامان ،نوین به حسن میگه برو گمشو.....اماحسن. نوین رابغل میکنه. ومیگه اگرنادر ترنج نامه رافرستاده باشه از این ببعد بیشتر به من احتیاج داری نوین....
تان برای میرا اب میاره.میرا که ارامتر شده به تان میگه ببخش که تو راتو دردسرانداختم.تان هم میگه تو فقط میتونی تاج سرم باشی برو دستها وصورتتت رابشور تا ارامتر بشی.میرا میره دستهاشو میشوره درحالیکه زیز پاهاش هنوز اثر خون دیده میشه وتان هم پازل میرا راکه زیر فرش قایم کرده بود حسابی بهم میریزه تا اگه میرا پیداش کرد متوجه نشه پازل چهره اوستحسن بااوکون تماس میگیره واورکون هم از خونه میرا میاد بیرون.حسن به اورکون میگه یه نفر مواظبته وعکس من وتو رابرای یامان فرستاده البته من چیزی بهش نگفتم ولی یامان حتما سراغ توهم خواهد اومد
فاروک سعی داره گندکاریشو برای سوده توجیه کنه که سوده میگه حرف نزن بعد از اینکه میراپیدا شد سهامتو به اسم من میکنی وزندگی دخترهامو گارانتی میکنی وبعدش گم میشی.
میرا به تان میگه همش تصویراون لحظه پیس چشممه.تان بامحبت به میرانگاه میکنه ومیگه خیلی خوشحال شدم که امشب به من پناه اوردی واعتماد کردی میرا میگه ممنون ولی من بخاطراینکه خانواده ودوستام ادرس تو راندارن پیشت اومدم وتان میگه بازهم فرقی نمیکنه ودستهای میرا رامیگیره. ومیگه بهتره چندروزی پیدات نکنن .میرامیگه اما باید به مادرم زنگ بزنم وتان میگه شاید داستانو ندونه تا صبح صبر کن بعد میرا میگه متاسفانه هنوز شماره یامان راحفظ نیستم. این راهم بگم که همون ابتدای ورود میرا تان از یه لحظه غفلت میرا استفاده میکنه وعمدا قهوه راروی گوشی میراخالی میکنه وگوشی میراخاموش میشه.ومیراچون گوشی نداره وشماره یامان توحافظه گوشیشه این حرفو میزنه .تان میرا رادلداری میده ومیگه یامان حتما بعد از فهمیدن داستان درکت میکنه.یامان ناراحته ولی بالاخره جواب مرت رامیده ومیفهمه میرا از خونه رفته
میراصبح روز بعد درحالیکه روی کاناپه خوابش برده بوده بیدارمیشه وچرخی توخونه تان میزنه که تان میاد وبراش یه دسته گل خریده .تان میره صبحانه درست کنه ومیرا هم باسوده تماس میگیره ومیگه پیش تانه.
صبح زود یامان وایلول ومرت وتوچه به اداره پلیس میرن.وپلبس میگه تا 24ساعت نگذره نمیتونیم میرا راگمشده بحساب بیاربم.ایلول تو کلانتری نقاشی اولیه راکه از صورت قاتل زنجیره ای تودیوار نصب شده رامیبینه وفکرش میره سراغ تان وبه یامان میگه ما به تان زنگ نزدیم.مرت میگه اخه میراباتان چکارداره ولی ایلول زنگ میزنه اما تان جواب نمیده بچه ها بخونه میرا برمیگردند وسوده به اونها میگه شب میراپیش تان بوده ویامان حسابی قاطی میکنه ومیگه بایدخونه تان راپیدا کنیم ومرت میگه از طریق شماره تلفن میتونیم اینکارو بکنیم.اما تان به میرا میگه برای اینکه پیدات نکنن بیا باهم بریم یه جای دنجی که من دارم.میرا میگه کسی خونه تورابلد نیست اما تان میگه حالا که به مادرت زنگ زدی حتما از روی شماره،ادرس اینجا راپیدا میکنن وبالاخره میرا راراضی میکنه وباهم خونه راترک میکننند.یامان بالاخره ادرس تان راپیدا میکنه وبابچه ها میرن خونه تان که میبینن اون رفته.
اورکون که فهمیده عکسها راهاله برای یامان فرستاده. صبح توپارک گیرش میندازه ومیگه هدفت از این کارها چیه.سلیم واندر هم اماده میشند بروند به اولین جلسه ای که قراره درمورد پرونده زمین بین عاصم وریحان انجام بشه.میرا وقتی میبینه که تان داره از شهر خارج میشه میگه داری کجا میری وتان میگه دارم میبرمت یه جای استثنایی ،جایی که قراره بعد از اینکه دوست دخترم خوب شد بااون اونجا زندگی کنم.میرامیگه گوشیتو بده یه زنگ به ایلول بزنم تا اون هم یامان راباخبرکنه اما تان گوشیشو که از قصد شارژ نداره به میرا نشون میده ومیگه متاسفانه یادم رفته شارژش کنم.میراکه داروهاشو همراش نداشته میره به داروخانه واز اونجا به ایلول زنگ میزنه وایلول هم گوشیو به یامان میده.یامان ادرس رامیخواد ووقتی میرا از تان ادرس رامیپرسه.تان گوشیو میگیره وادرس رابه یامان میده درحالیکه درهمان لحظه اول تماس راقطع کرده بوده ودرواقع جلوی میرا ادای ادرس دادن به یامان رادرمیاره.یامان حسابی کلافه هست دوباره زنگ میزنه به همون شماره ودکتر داروساز گوشیو برمیداره ومیگه اقا وخانمی که الان داشتند با تلفن صحبت میکردند چند لحظه پیش رفتند ویامان به بچه ها میگه این تان عوضی عمدا گوشیو قطع کرده بوده .
اما میراکه فکرمیکنه یامان ادرسو گرفته باخیال راحت داره با تان به خارج شهر میره.ایلول بالاخره به بچه هامیگه نکنه این تان همون قاتل.... زنجیره ابه درواقع ایلول به نقاشی صورتی که توکلانتری دیده وشباهتش به تان فکرمیکنه...ترس وحشتناکی یامان وایلول ومرت وتوچه رادربر میگیره و...
پایان قسمت19
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
سایت صیغه یابی,ربات صیغه یابی,کانال صیغه یابی,گروه تلگرام صیغه یابی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 156
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 81
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 148
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 17
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2,836
  • بازدید سال : 42,183
  • بازدید کلی : 361,628
  • کدهای اختصاصی